• وبلاگ : ميخ در
  • يادداشت : داستان كربلا شروع شد...!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 8 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام


    آموزش رقص با مجوز در سطح شهر



    موفق باشيد



    [گل]
    سلام بر شما که نام وبلاگتان از مدينه گرفته شده تا دلهاي عاشق قلبشان را بدان آويزان کنند . نفرين ابدي بر قاتلين فاطمه باد




    1هر چند پر شکسته شدي و نمي پري//اما هنوز مثل هميشه کبوتري

    شکر خدا که پا شدي و راه مي روي//انگار خانمم کمي امروز بهتري

    حتي براي دلخوشي ما ... چه خوب شد//مشغول کار خانه شدي روز آخري

    شانه زدي به موي پريشان دخترم//مي خواستي نشان بدهي باز مادري

    با اين قنوت نا متعادل چه مي کني؟//داري دعا به خانه ي همسايه مي بري؟

    هر چند خنده مي کني از ديدنم ولي//با طرز راه رفتن خود گريه آوري

    بانو تو را قسم به دلم احتياط کن//وقتي که دست جانب دستاس مي بري

    کم کم بساط زندگيم جمع مي شود//آخر نگاه مي کني ام جور ديگري...




    در حريم فاطميّه مرغ دل پر مي زند
    ناله از مظلومي زهراي اطهر مي زند
    هر سينه که دوستدار زهراست
    آشفته و بي قرار زهراست
    گنجينه ي هفت آسمان ها
    در سينه ي خون نگار زهراست
    از شرح کرامتش همين بس
    عالم همه وامدار زهراست

    سلام دوست عزيز
    از شما براي شرکت در هيئت وبلاگي "به نام مادر به نام فاطمه سلام الله عليها " دعوت مي شود.
    لطفاً با اخلاص بياييد.
    يا علي


    متوجه کامنتتون نشدم

    اين يک اعتراض بود براي اينکه از پخش اين طنز در ايام فاطميه جلوگيري بشه

    ما هم نميبينيم ولي اطلاع داريم از پخشش


    بحر آرام دگر باره خروشان شده است

    ساحل خفته پر از لولو مرجان شده است

    دشمن از وادي قرآن و نماز آمده است

    لشکر ابرهه از سوي حجاز آمده است

    با شماييم شمايي که فقط شيطاني است

    (دين اسلام نه اسلام ابوسفياني است)

    گرد باد آتش صحراست بترسيد از آن

    آه اين طايفه گيراست بترسيد از آن

    هان! بترسيد که دريا به خروش آمده است

    خون اين طايفه اين بار به جوش آمده است

    صبر اين طايفه وقتي که به سر مي آيد

    ديگر از خرد و کلان معجزه بر مي آيد

    سنگ اين قوم که سجيل شود مي فهميد

    آسمان غرق ابابيل شود مي فهميد

    پاسخت مي دهد اين طايفه با خون اينک

    ذولفقاري زنيام آمده بيرون اينک

    هان بترسيد که اين لشکر بسم الله است

    هان بترسيد که طوفان طبس در راه است

    يا محمد(ص)! تو بگو با غم و ماتم چه کنيم

    روز خوش بي تو نديديم به عالم چه کنيم

    پاسخ آينه ها بي تو دمادم سنگ است

    يا محمد(ص)! دل اين قوم برايت تنگ است

    بانگ هيهات حسيني است رسيده از راه

    هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله

    " سيد حميدرضا برقعي "